Web Analytics Made Easy - Statcounter

طائب‌،کارشناس مسائل زنان معتقد است زن ایرانی امروز در وجوه متعددی نسبت به میراث‌داران خود رشد کرده و حسب توانایی‌هایش، علاقمند به کنشگری اجتماعی است. فهم نکردن این زن مستعد و عدم تغییر محیط برای استقبال از فعال شدن او، چالش‌های زیادی بوجود می‌آورد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی ایران اکونومیست، با تغییر جایگاه زنان در جوامع مختلف و افزایش اثرگذاری این بخش از جمعیت دهکده جهانی در رویدادها و سیاست‌گذاری‌های مختلف رفته رفته اهمیت توجه به مسئله زنان در جامعه بیش از پیش خودنمایی کرد تاجایی که نادیده گرفتن این گروه در تصمیم‌گیری‌ها ناممکن شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این روند که در واقع فارغ از مرزهای جغرافیایی در سراسر جهان اثرگذاری‌های متفاوتی داشته ایران را هم از اواسط دهه 40 شمسی تحت تاثیر خود قرار داد تاجایی که امروز شاید لازم است از خودمان بپرسیم واقعا مهمترین مسئله زنان درجامعه کشورمان چیست و  سیاست‌گذاران،‌ برنامه‌ریزان، مدیران اجرایی، پژوهشگران و محققان مسایل زنان چه چیز یا چیزهایی را می‌بایست در اولویت و خط اصلی کارهایشان قرار دهند؟  سئوال‌هایی که بدون تردید  پاسخ به آنها می‌تواند راه‌گشای مهمی برای ایران بوده و به نوعی منجر به تثبیت جایگاه بانوان خواهد شد.

این درحالی است که کیفیت زندگی بانوان ایران زمین در 4 دهه گذشته با توجه به  افزایش سطح تحصیلات  در ابعاد فردی، خانوادگی و اجتماعی  رشد قابل توجهی داشته؛ هرچند افزایش آگاهی، مطالباتی را هم برای این بخش از جامعه  ایجاد کرده که بسیاری از آنها به‌عنوان خواسته طبیعی بانوان محسوب می‌شود و عاملی شده تا امروز با زنی متفاوت از گذشته یا نوعی «زن اجتماعی جدید» مواجه باشیم؛ زنی که خواستار و علاقمند به حضور اجتماعی و کنشگری در سطوح گوناگون جامعه است .

ایران اکونومیست در این رابطه گفت‌وگویی با دکتر حمیده طائب، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس و کارشناس مسائل زنان انجام داده  که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید:

زن امروز ما خواستار مشارکت اجتماعی بوده و عطش زیادی برای تحصیل، اشتغال و حضور اجتماعی دارد. میل فزاینده زنان به تحرک اجتماعی را چگونه تحلیل می‌کنید و نیروهای تقویت‌کننده این اشتیاق را چه می‌دانید؟

حضور اجتماعی زنان را اسلام خواسته است. طبق پژوهش انجام‌شده با بررسی آیات قرآن، حدود 94 درصد آیات خطاب انسانی دارد و حدود 6 درصد آیات موضوعات جنسیتی و زنان را مطرح کرده است. خطاب انسانی به زن و مرد مورد نظر است. احکام اجتماعی اسلام تصریح داد که زنان باید در جامعه حضور داشته باشند.

حتی در بحث حجاب یک نکته پنهانی وجود دارد، مبنی بر اینکه وقتی در جامعه حضور پیدا می‌کنید، باید آداب پوشش را رعایت کنید. یعنی فرض و مسلم اسلام بر این قرار گرفته که زنان در جامعه حضور فعال دارند. منتها پاسخ اینکه چطور حضور پیدا کنند را طبق آداب حرف زدن و آداب پوشش و قانون، تعیین می‌کند.

در 40 سالی که از عمر انقلاب اسلامی می‌گذرد، طبق بیان امام خمینی(ره) که  اسلام ناب را مطرح کردند، این نوع قرائت از اسلام مورد توجه قرار گرفته و زنان مورد توجه قرار گرفتند تا حضور اجتماعی پیدا کنند. به لحاظ تاریخی هم این ستم به زنان شده که حضور اجتماعی نداشتند و بر زن سنت‌محور و نگاه‌هایی که ریشه در سنت‌های قدیم دارد؛ در ادبیات نظری تصریح می‌شود.

در دوران قبل از اسلام و تاریخ غیر انبیای الهی، جوامع، زن را در حاشیه و به تعبیری جنس دوم می‌دانستند. در واقع رویکرد غیرتوحیدی نمی‌خواست زن را در متن و مرکز بداند. به زبان امروز ما می‌گوییم که دوگانه‌ای وجود داشته، یا رویکرد عروسک‌محوری بوده یعنی نگاه مادی و ابزاری به زن وجود داشت و یا تعبیر جاهلی بوده که اصلاً زن را مایه خفت و خاری می‌دانست و به مثابه نیروی مؤثر اجتماعی به او نگاه نمی‌شد.

  دشمن وظیفه براندازی‌اش را پیش می‌برد ولی روی خلأهای ما اقدام می‌کند. وقتی که ما زنان را به لحاظ معرفتی آگاه و توانمند کردیم، اطراف او نیز باید با تغییرات دچار تحول شود. مثلاً اگر به زن گفتیم برو تحصیل کن باید فکر مادری و همسری او را می‌کردیم. یعنی زن عین مرد تحصیل می‌کند، اما باید برای آقایان و خانم‌ها قوانین نوینی تدوین کنیم.  


 

رویکرد انقلاب اسلامی به شخصیت زن در بعد اجتماعی چگونه بود و چه تغییراتی در این رویکرد ایجاد شد؟

بحث انقلاب اسلامی این بود که اساساً مدل دیگری از زن را به جامعه معرفی کند: زن در متن و مرکز که در عین حال با آداب اسلامی حرکت می‌کند و اهداف جامعه اسلامی که قیام لِلّه و حکومت عدل توحیدی و جهانی است را پیش ببرد. با این حساب یک مطالبه مهم زنان در بحث انقلاب اسلامی همین حضور اجتماعی مؤثر برای تمدن‌سازی اسلامی و گسترش جامعه جهانی است.

منتها جای گفت‌وگو دارد که چه شد سرعت ما جاهایی کم شده است. هرچند که اقدام‌های مثبت خیلی زیاد دیدیم و دستاوردهای انقلاب اسلامی در موضوع زنان زیاد است، در زمینه‌های تحصیلات و بهداشت آمارها وجود دارد و در گزارش 40 سالگی انقلاب هم عنوان شد که انقلاب اسلامی در چه عرصه‌هایی به زنان خدمت کرده است.

به ضرورت حضور زنان در تمدن‌سازی اسلامی اشاره کردید. وقتی زنان می‌توانند این نقش را درست ایفا کنند که تمام نقش‌ها را در بعد فردی، خانوادگی و اجتماعی در نظر داشته باشند و فقط به یک مقوله نپردازند. یکی از موضوعاتی که فعالیت اجتماعی زنان و کنشگری فرهنگی سیاسی آنها را در پی داشته، این است که به هرحال زنان مثل مردان نیاز به حل مسائل اقتصادی و نیز رشد و پیشرفت دارند. اما در کنار این یک مسئله، به نظر می‌رسد تجربه تاریخی زنان ما از چند دهه قبل و کم‌ارزش شمردن زیست مادرانه یا همسرانه آنها و مظلوم واقع شدنشان در روابط خانوادگی به دلیل نداشتن قدرت اقتصادی بر این نگرش‌ها و نیاز به حضور اجتماعیِ بیشتر آنها تأثیر داشته است. چقدر این اتفاق را در نیاز فزاینده زنان به حضور اجتماعی مؤثر می‌دانید؟

ما در تمام شاخص‌ها بعد از انقلاب رشد داشتیم، اما در بحث خانواده آسیب دیدیم. این موضوع قابلیت گفت‌وگو دارد که چه می‌شود ما در عرصه حضور اجتماعی، علم‌آموزی و تحصیلات به خوبی پیشرفت کردیم ولی در بحث خانواده آن‌طور که باید، خوب عمل نکردیم. یعنی بنیان خانواده مقداری سست شده است، هم به جهت افزایش آمار طلاق و هم کاهش ازدواج و نابسامانی‌هایی که در نهاد خانواده با آن مواجهیم.

وقتی بررسی می‌کنیم مشاهده می‌شود انقلاب اسلامی برای زنان دستاورد زیادی داشته و آنها را متحول کرده است. حقیقتاً این جمله‌ای که امام خمینی(ره) هم در بیاناتشان دارند که خانم‌ها متحول شدند، اتفاق افتاده است. بررسی تاریخی ما هم همین را نشان می‌دهد. شما دوران قبل از انقلاب و بعد از انقلاب را به لحاظ سینما، مطبوعات و آثار فرهنگی و هنری که تولید شده و حضور زنان در این عرصه‌ها بررسی کمی و کیفی کنید، می‌بینید زنان واقعاً دچار تغییر و تحول شدند. آن زن تک‌بعدی خانه‌نشین به تعبیری که قرار است چندبعدی باشد و حضور اجتماعی داشته باشد، اتفاق افتاده است.

در چنین شرایطی آیا ساختارهای اداری و فرهنگی و نیز نظام فکری فرهنگی ما برای طرف مقابل زن که مردان جامعه هستند، چنین تغییری را ایجاد کرده است؟

ما تعادل معرفتی جامعه را در حوزه زن و خانواده به هم ریختیم. وقتی زنان را رشد دادید و آنها را به لحاظ آگاهی و معرفتی ارتقا داده و حتی فرصت‌های اجتماعی در اختیارشان گذاشتید، باید به حواشی آن هم توجه کنید. زن که تنها زندگی نمی‌کند، بلکه در نظام ارتباطی زندگی می‌کند. وقتی یک طرف ارتباط تغییر می‌کند، طرف دوم را باید متناسب با تغییر این سو تغییر دهید. اگر چنین تغییری ایجاد نشود، بین این‌ها چالش پیش می‌آید.

در این شرایط دشمن وظیفه‌اش را انجام می‌دهد که دشمنی است. او وظیفه براندازی‌اش را پیش می‌برد ولی روی خلأهای ما اقدام می‌کند. وقتی که ما زنان را به لحاظ معرفتی آگاه و توانمند کردیم، اطراف او نیز باید با تغییرات دچار تحول شود. مثلاً اگر به زن گفتیم برو تحصیل کن باید فکر مادری و همسری او را می‌کردیم. یعنی زن عین مرد تحصیل می‌کند، اما باید برای آقایان و خانم‌ها قوانین نوینی تدوین کنیم.

نمی‌توان با رویکرد قدیمی که داشتید و دانشگاه را اداره می‌کردید، پیش بروید. چون در نهایت همه بار روی دوش زن یا مرد گذاشته می‌شود، آسیبی که گاهی حس می‌کنیم ایجاد شده و مرد را هم در نقطه مقابل به کارت بانکی تقلیل داده است، اما معلوم نیست چقدر در خانه حضور فرهنگی دارد و با خانواده در ارتباط است.

در واقع زن را در بُعد اجتماعی و علمی رشد دادیم ولی در اطراف او رشد لازم را ایجاد نکردیم، چه به لحاظ معرفتی و چه به لحاظ ساختاری. چون نگاه سیستمی نداریم و هنوز تک بعدی حرکت می‌کنیم. نقشه جامع فرهنگی داشتن و مهندسی فرهنگی کردن نیاز امروز ما است. وقتی یک طرف را تغییر دادید باید تغییرات پیرامونی‌اش را در نظر بگیرید. به هر حال یا این تغییر اساساً غلط است و باید از اول تغییر بدهیم که این‌طور نیست و در مورد زن می‌گوییم باید در همه ساحت‌ها رشد کند و یک زن چند بعدی است. اگر این کار را کردیم باید متناسب با او، شرایط را برایش فراهم کنیم که بهترین بازدهی و کمترین فشار و هزینه‌دهی را داشته باشد.

از طرف دیگر چنین موضوعی نشان می‌دهد که علوم انسانی ما متناسب با چنین زنی تعریف نشده است. گفتمان در علوم انسانی گفتمان توحیدی نیست، چون با اضافه کردن چند حدیث و روایت، علوم انسانی ما اسلامی نمی‌شود و اصلاً بافت این علم، بافت اومانیستی و انسان‌گرایانه است و نگاه توحیدی و خط انبیا در این علم وجود ندارد. این یک نگاه ریشه‌ای است که ما در علوم انسانی دچار مشکلیم. افرادی که با فرمول‌های گفتمان غیرتوحیدی رشد می‌کنند و در جامعه توحیدی می‌خواهند زیست کنند و طبیعی است که هدف توحیدی هم دارند به تعارض می‌خورند و این نوع تعارضات خود را در بستر اجتماع هم نشان می‌دهد.

به اعتقاد شما برای حل چنین مشکلی چه باید کرد تا علوم انسانی ما به حقیقت آمیخته با اسلام و آموزه‌های دینی ما باشد؟

در این دوره گذار یک نسلی باید برای بقیه متحمل سختی شوند و فشاری را تحمل کنند. ما باید در علوم انسانی واقعاً از حالت شعاری خارج شویم و اسلامی کردن علوم انسانی دغدغه شود. این یک گام مهم است که رخ نداده. یک شعارزدگی پیش آمده، سمینار و نشست برگزار می‌شود ولی عملاً اتفاقی نمی‌افتد.

در این شبکه فرهنگی، باید کار را از آموزش و پرورش شروع می‌کردیم، که این کار را هم نکردیم. یعنی حفظ‌محوری همچنان وجود دارد و آن تفکری که باید، هنوز وجود ندارد. حتی گزینه‌هایی که به لحاظ درسی برای تفکر لازم است، خیلی محدود است و به آن خط سیر توحیدی نمی‌رسد. شما تاریخ را در کتاب‌های درسی دبستان بررسی کنید، ببینید تاریخ انبیا هست یا نه، یا حتی تاریخ ایران چقدر متفکرانه یا حتی انتقادی بررسی می‌شود؟ یعنی این نقشه ایران در طی دورانی کوچک شده است. این موضوع را چقدر نوجوان متوجه می‌شود که  این نقشه چطور کوچک شد؟  اگر بگوییم همه شاهان مقتدر بودند و خوبی‌ها را نشان بدهیم و بگوییم تو پیشینه خوبی داری، واقعیت را برای او بیان نکردیم باید نقاط منفی‌ را هم ببینیم.

این نوع تک‌قطبی نگاه کردن یا اساساً تنها مثبت‌ها را دیدن و منفی‌ها را نادیده گرفتن، منجر به نگاه متفکرانه فرهنگی در نسل‌های بعدی نمی‌شود. همان فردی که هیچ وقت یاد نگرفته متفکرانه با متن مواجهه داشته باشد، بعدها به دانشگاه می‌آید و همین روند در مورد او ادامه دارد.

در نهایت زن رشدیافته‌ای داریم که سطح توقع او از خودش بالا رفته، چون با اسلام آشنا شده است. یعنی اسلام نابی که امام و رهبری آن را معرفی کرده‌اند و الگوی سوم را ارائه داده‌اند. حتی توقع جامعه را نسبت به این زن بالا می‌برد. وقتی شما این همه توقع دارید و در عین حال نمی‌خواهید هیچ تغییری در ساختارها ایجاد کنید، مشکلات و چالش‌های اساسی پیش می‌آید.

  نمی‌توان با رویکرد قدیمی که داشتید و دانشگاه را اداره می‌کردید، پیش بروید. چون در نهایت همه بار روی دوش زن یا مرد گذاشته می‌شود، آسیبی که گاهی حس می‌کنیم ایجاد شده و مرد را هم به کارت بانکی تقلیل داده است، اما معلوم نیست چقدر در خانه حضور فرهنگی دارد و با خانواده در ارتباط است.  
اظهارات جدید انسیه خزعلی درباره 'وضعیت زنان در ایران'

پس باید مثلاً در ساختار دانشگاهی هم مدل‌های غیر حضوری برای زنان تعریف کنیم که اگر شرایط حضوری نداشت، بدون اینکه تحت فشار روحی بابت قواعد دانشگاه قرار بگیرد، بتواند  هم درس بخواند و هم وظایف مادری و همسری‌اش را انجام دهد. یا اصلاً لازم نیست همه در مدت 4 سال مدرک کارشناسی بگیرند و تخفیفاتی برای زنان قائل شویم.

وقتی این کارها را نکردیم، نتیجه این می‌شود که ساختار به زن فشار می‌آورد و او می‌خواهد از قافله عقب نماند و وقتی همه جلو می‌روند نمی‌خواهد عقب بماند. در نتیجه سن ازدواج بالا می‌رود، میل به فرزندآوری کم می‌شود و مسائل دیگری در بطن خانواده بروز پیدا می‌کند. از لحاظ گفتمانی هم وظایف مادر در ارتباط با تربیت فرزند تبیین شده و اگر این موضوع حضور اجتماعی درک نشود، در نهایت یک مادر متهم شکل می‌دهید که هر کوتاهی در بچه می‌بینید گردن مادر می‌افتد.

ادامه دارد...

منبع: خبرگزاری تسنیم

منبع: ایران اکونومیست

کلیدواژه: انقلاب اسلامی حضور اجتماعی علوم انسانی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۳۷۵۱۴۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

فتاوای آیت‌الله حکیم در سطح جامعه تحول ایجاد می‌کرد

حجت الاسلام والمسلمین محمدحسین ملک زاده در چهلمین نشست تخصصی همایش بین‌المللی فقه سیاست خارجی با موضوع «بررسی مبانی فقهی تبدل رأی آیت‌الله حکیم درباره تعامل با اهل کتاب» با اشاره به اینکه موضوع شناسی این بحث بسیار مفصل است و فقط به معنای بین الاذهانی که وجود دارد را در نظر می‌گیریم و منظور ما یهود و نصارا است، گفت: در مورد اهل کتاب یک سری احکام عمومی وجود دارد که هر غیرمسلمانی می‌تواند داشته باشد و یک سری احکام اختصاصی. مثلاً اهل ذمه شدن و زندگی با آزادی در ذمه اسلام و حفظ جان و مال و ناموس او و عناوین از این قبیل از اختصاصات اهل کتاب است و قائلی وجود ندارد که غیر از اهل کتاب مشمول این حکم شود.

وی ادامه داد: اما آیا برخی مسائل مانند طهارت و نجاست و یا جواز نکاح هم از اختصاصات اهل کتاب است یا میان همه کفار عمومیت دارد؟ همچنین چرا آیت‌الله حکیم را انتخاب کردیم؟ اولاً ایشان لااقل در عراق بعد از آیت‌الله بروجردی مرجع تقلید اعلا بودند، درحالی‌که اعاظم دیگری بودند و برخی قائل به اعلمیت سایرین بودند، بنابراین از این لحاظ جایگاه مهم و والایی دارند. جهت دیگر جنبه‌های اجتماعی ایشان است و اثرگذاری فتاوای ایشان بود که در سطح جامعه موج و تحول ایجاد می‌کرد. جهت سوم ارتباط خیلی خوب ایشان با شخصیت‌های جهان اسلام بود که از ایشان شخصیتی بین المللی ساخته بود. از سوی دیگر ایشان سالیان درازی فتاوای مشهوری در مورد اهل کتاب مانند نجاست اهل کتاب، عدم جواز نکاح دائم با کتابیة داشتند که مشهور بود و همه از آن مطلع بودند، اما یک‌باره و پس از سفر درمانی مرحوم آیت‌الله حکیم به انگلستان، فتاوای ایشان در این زمینه تغییر کرد و در هر صورت با توجه به اینکه ایشان مخالفینی هم داشتند، این تبدل رأی نیازمند نوعی جرئت بود.

حجت الاسلام والمسلمین ملک‌زاده با ذکر اینکه برای بررسی رأی مرحوم حکیم، آن را در دو سطح می‌توان بررسی کرد؛ سطح فقه فتوایی و سطح فقه استدلالی، افزود: در سطح فقه فتوایی به رساله‌ی عملیه و کتاب منهاج الصالحین ایشان مراجعه می‌کنیم. در رساله عملیه، ایشان در مسئله ۱۰۷ می‌گویند:«کافر یعنی کسی که غیر معترف به خداوند است یا برای خدا شریک قرار می‌دهد یا پیغمبری پیامبر خاتم را قبول ندارد، نجس است.» در باب ازدواج نیز در مسئله ٢۴٠۶ می‌گویند:«زن مسلمان نمی‌تواند به عقد کافر درآید، مرد کافر هم نمی‌تواند با کافر ازدواج دائم کند. ولی صیغه موقت با زن اهل کتاب مانعی ندارد.» منظور از صیغه هم متعه است و می‌بینم که فتوای ایشان صریح است. اما در منهاج الصالحین که دیدگاه ایشان بعد از تبدل رأی ذکر شده است، در کتاب الطهارة مورد دهم از نجاسات را کافر معرفی می‌کند و اهل کتاب را از این مورد استثنا کرده و ایشان را ذاتاً پاک برمی‌شمرد و باقی مانده‌ی آب و غذای آنها را نیز پاک می‌داند. در کتاب النکاح هم می‌گویند:«ازدواج با کافر غیرکتابی، چه دائم و چه منقطع، جایز نیست و در این حکم اجماع وجود دارد.» و در مورد ازدواج با اهل کتاب هم می‌گویند:«فی الکتابیة قولان، اظهرهما الجواز فی المنقطع و اما فی الدائم اشکال و الاظهر الجواز...» یعنی ازدواج دائم را هم جایز می‌دادند که این نظر قطعا خلاف مشهور است. هرچند ظاهرا فتوای مرحوم آیت‌الله بروجردی هم همین بوده است.

وی گفت: همچنین در استفتائات پرسیده شده از ایشان، بعد از خبر تغییر در فتاوا، سؤالات زیادی از سوی مردم در این مورد مطرح می‌شود و ایشان در پاسخ به این سؤالات که عموماً درباره‌ی طهارت اهل کتاب و پاک بودن غذا و آب خورده شده توسط آنان است، بر فتوای جدید خود تأکید دارند. از جمله در کتاب رسالة الاسلام که در پاسخ تأکید دارند که اهل کتاب طهارت ذاتی دارند، هرچند ممکن است مانند مسلمانان نجاست بر آنان عارض شود اما در صورت برطرف شدن نجاست، پاک هستند. مطلب مهم این است که این تبدل رأی در اواخر عمر ایشان صورت گرفته است و تا اواخر عمر بر همان رأی پیشین بوده اند.

استاد حوزه علمیه قم گفت: در سطح فقه استدلالی، کتاب مستمسک ایشان که اولین شرح استدلالی بر کتاب عروة الوثقی است و تاکنون نیز مورد توجه عموم فقها بوده است. هرچند این کتاب بخش نکاح ندارد و در بخش طهارت می‌توان فتوای ایشان درباره‌ی اهل کتاب را بررسی کرد. در این بخش ذیل عبارات صاحب عروه در اقسام کافر در پاورقی می‌گویند:«درباره‌ی این مطلب اجماع وجود دارد و از کتب سید مرتضی، ابن زهره، ابن ادریس، محقق حلی، علامه حلی و... این اجماع حکایت شده است و حتی ادعای اجماع مسلمین شده است. اما درمیان اهل سنت حکم به طهارت آنان شده است.»

حجت الاسلام والمسلمین ملک‌زاده ادامه داد: به عنوان دلیل دوم به آیه ۲۸ سوره توبه استناد می‌کنند که می‌فرماید:«...إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلَا یَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ...» ذیل آیه اشکالاتی که به استدلال به این آیه مطرح شده را بیان می‌کنند و چند پاسخ برای هریک از اشکالات ارائه می‌دهند و سپس به عنوان دلیل سوم به سنت استدلال می‌کنند و روایاتی که از نظر خودشان مهمتر بوده را ذکر می‌کنند. بعد از آن، می‌گویند نصوصی که از آن طهارت اهل کتاب برداشت می‌شود را مطرح می‌کند و نوعی تعارض بین این دو دسته روایات ایجاد می‌شود. گام اول جمع دلالی است در این مواقع، اما از این روش استفاده نمی‌کنند بلکه در این دسته روایات خدشه وارد می‌کنند تا روایت دلالت بر نجاست اهل کتاب را برتری بدهند. این موردی خاص است که علما خلاف روش اجتهادی عمل کرده‌اند.

وی گفت: ایشان به یکایک این روایات طهارت خدشه وارد می‌کنند و در انتها سراغ به آیه حل الطعام می‌روند. تمام اینها را که می‌گویند، از مجموع آن، قول به نجاست اهل کتاب تقویت می‌شود و می‌توان گفت قائل به نجاست هستند. هرچند که بازهم انگار که مطلب برای ایشان تمام نشده است و می‌توان نوعی تردید در رأی ایشان دید. از جمله اشاره به اینکه کثرت اختلاطی که با اهل کتاب وجود داشته و به این ترتیب با حکم نجاست، حرج عظیمی برای شیعیان به‌وجود می‌آمده. البته سعی کرده‌اند اینها را با توجیهاتی پاسخ دهند و عبور کنند اما مشخص است که خودشان به یقین نرسیده‌اند. از جمله اینکه در انتهای کلام خود می‌گویند:«اقوا نجاست اهل کتاب است. هرچند روایات فراوانی درباب نکاح دائم و متعه با کتابیه وجود داشته و شهرت داشته و اصحاب طبق آن عمل می‌کردند، جا داشته اصحاب در این باره، نجاست کتابیه، بپرسند یا امام متذکر آن شود که نسبت به آن مراقبت کنند.» گویا بعد از اینکه می‌گویند اقوا نجاست اهل کتاب است، بازهم قانع نمی‌شوند و می‌گویند پس این روایات را چه‌کار کنیم؟ همچنین از مجمع البیان نقل می‌کنند، طعام اهل کتاب پاک است، اگر نیاز به تزکیه نداشته باشد و اختلاف در جایی است که نیاز به تزکیه دارد.

استاد حوزه علمیه قم گفت: در نتیجه باید گفت، ماده‌ی این تغییر رأی از جانب مرحوم آیت‌الله حکیم، در مستمسک دیده می‌شود و خود آقای حکیم نتوانسته به حکم یقینی برسد و به خاطر مطرح کردن این دست سؤالات و بی پاسخ گذاشتن آن، به نوعی زمینه‌ی این تغییر رأی را داشته است. لکن در مقام فتوا، آنگونه فتوا داد است. اما چرا ایشان به لحاظ استدلالی نمی‌تواند به‌طور قطعی قائل به نجاست اهل کتاب باشد؟ به نظر می‌رسد دلیلش نقل اجماع است. لااقل اگر معتقد به وجود شهرت فتوایی به نجاست اهل کتاب باشیم، این امر اجازه نمی‌داده که ایشان راحت به این مسئله وارد شود.

حجت الاسلام والمسلمین ملک‌زاده افزود: برای تأثیر نقش اجماع بد نیست این نکته را ذکر کنیم که مرحوم آیت‌الله خویی با وجود اینکه برای شهرت وزنی قائل نبودند و در این موضوع در التنقیح تأکید دارند که طهارت اهل کتاب مرتکز ذهنی اصحاب بوده و از این مسئله عبور می‌کردند و مسائل دیگر را مطرح می‌کردند و به‌خاطر پرهیز نداشتن اهل کتاب از نجاسات، عمده مسائل حول این امر بوده است و گفته‌اند نمی‌توانیم به اخبار نجاست فتوا بدهیم، اما با عنایت به وجود شهرت در این زمینه، فتوا به طهارت مشکل‌تر است و به همین دلیل قائل به رعایت احتیاط واجب در این زمینه هستند و البته تا پایان عمر هم رأی خود را تغییر ندادند.

وی در پایان این نشست گفت: بنابراین می‌توان گفت زمینه تبدل مرحوم آیت الله حکیم از پیش وجود داشته و نیازی به استدلال به ادله جدید نداشته اند اما به نوعی احتیاط در فتوا داشتند و بالاخره در اواخر عمر این احتیاط را کنار گذاشتند و با قطعیت فتوا دادند.

دیگر خبرها

  • نقش اصحاب رسانه در تبیین حفظ زیست عفیفانه و جایگاه متعالی زن، مادر و خانواده حائز اهمیت است
  • جایگاه معلم در سند تحول بنیادین کجاست؟
  • پایان انتظار ۳۷ ساله مادر شهید اسدپور در شیراز
  • هشدار مشاور قالیباف در واکنش به گشت ارشاد: «وقوع واقعه برنامه ریزی شده کف خیابان»
  • فتاوای آیت‌الله حکیم در سطح جامعه تحول ایجاد می‌کرد
  • تعرض مرد رمال به زنان به بهانه بخت گشایی
  • زن و مرد در رسیدن به مقامات معنوی برابر هستند/ دین اسلام؛ مدافع‌ اصلی حقوق زنان است
  • زنان عالِم جایگاه ویژه‌ای در خودسازی و جامعه‌پردازی دارند
  • ثبت نام ۲۴ هزار مادر دارای سه فرزند در طرح بیمه رایگان
  • یخ؛ جواهر کمیاب!